زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه

امیة بن خلف

اُمَیَّةِ بْنِ خَلَف (مق‍ 3 ق/ 624م)، از سران قریش و یكی از مخالفان مشهور پیامبراكرم (ص) در مكه. 
وی از بنی جمح، یكی از تیره‌های قبیلۀ بزرگ قریش بود (كلبی، 94-95؛ بلاذری، 10/ 245-246). پدرش خلف نیز از بزرگان و اشراف به شمار می‌رفت (همانجا). امیه بر تیرۀ خود، ریاست داشت (ابن حبیب، المنمق، 332) و بنابر این، به طور كلی در قبیلۀ قریش پر نفوذ بود. وی مانند دیگر اعضای مهم این قبیله، به كار بازرگانی می‌پرداخت و از این راه ثروتی نیز اندوخته بود (ابن قتیبه، 576). امیه در جنگ فجار، در دورۀ پیش از ظهور اسلام، با ریاست بر تیرۀ خویش شركت داشت (ابن‌حبیب، المحبر، 169-170؛ نیز نک‍ : بلاذری، 1/ 102). 
امیه در كنار دیگر اشراف مكه از ابتدای رسالت پیامبر اكرم (ص) سرسختانه به مخالفت و دشمنی با آن حضرت برخاست (مثلاً نک‍ : ابن اسحاق، 144، 197، 211، 236؛ ابن هشام، 2/ 36، 58، 125). امیه از كسانی بود كه پیامبر(ص) را استهزا می‌كرد و گفته‌اند سورۀ هُمَزه دربارۀ او نازل شده است (بغوی، 5/ 622؛ زمخشری، 4/ 795؛ نیز نک‍ : ابن هشام، 2/ 36). یك بار امیه و تنی چند از بزرگان قریش به پیامبر (ص) پیشنهاد كردند كه آن حضرت و قریش معبودان یكدیگر را بپرستند، ولی سورۀ كافرون در این باره نازل شد (بلاذری، 1/ 134؛ طبری، 2/ 337). وی افزون بر آزار رسول اكرم (ص)، از آزار و شكنجۀ اصحاب آن حضرت نیز روی گردان نبود. بلال بن رباح حبشی، مؤذن آن حضرت در بردگیِ امیه بود كه اسلام آورد و امیه به همین سبب او را مورد سخت‌ترین شكنجه‌ها قرار می‌داد (نک‍ : احمد بن حنبل، 1/ 417؛ ابن هشام، 2/ 284-285؛ بلاذری، 1/ 125، 184-185؛ طبری، 2/ 452). امیه از كسانی بود كه اندكی پیش از هجرت پیامبر (ص)، در شورای سران قریش، توطئۀ قتل آن حضرت را تأیید كردند (ابن هشام، 2/ 124-125؛ ابن سعد، 1/ 154). همچنین پس از آنکه پیامبر (ص) پنهانی مكه را ترك كرد، امیه در شمار گروهی بود كه آن حضرت را تا غار ثور تعقیب كردند (بلاذری، 1/ 260-261). در سال دوم هجرت، غزوۀ بواط پیش آمد كه طی آن مسلمانان با كاروانی از بازرگانان قریش ــ از جمله امیه ــ قصد درگیری داشتند، اماظاهراً جنگ سختی درنگرفت (واقدی، 1/ 12؛ بلاذری، 1/ 287؛ طبری، 2/ 407). در كاروان دیگری از قریشیان كه مورد تعرض مسلمانان واقع شد و غزوۀ بدر در پی آن پیش آمد، امیه نیز سهمی داشت (واقدی، 1/ 27). با آنکه نخست وی تمایل چندانی به حضور در آن جنگ نشان نداد، اما به تشویق ابوجهل (بلاذری، 1/ 291) نه تنها در جنگ شركت جست، بلكه از بذل مال و خوراك در برپایی جنگ دریغ نکرد، چندانکه گفته‌اند: برای اطعام لشكر مشركان تا 9 شتر قربانی كرد و او را به همین سبـب، از «مُطعِمان» جنگ بدر خوانده‌اند (نک‍ : واقدی، 1/ 128، 144؛ ابن حبیب، المحبر، 161-162، المنمق، 389؛ یعقوبی، 2/ 45). 
سرانجام، در این جنگ امیه و فرزند او علی، به قتل رسیدند؛ برخی قتل امیه را به بلال حبشی نسبت داده‌اند، اما روایات در این باب بسیار گوناگون است و در این باره از كسان دیگری نیز نام برده شده است (نک‍ : كلبی، 95؛ واقدی، 1/ 84؛ ابن هشام، 2/ 284، 371؛ بلاذری، 1/ 138). 
از خاندان امیـه برادرش اُبیّ بن خلف ــ كه او را از زنادقۀ قریش برشمرده‌اند ــ در جنگ احد كشته شد (ابن حبیب، المحبر، 161). از فرزندان او صفوان در واقعۀ فتح مكه از شهر گریخت، ولی بعدها پیامبر (ص) او را بخشیدند؛ روایاتی نیز دربارۀ او در منابع نقل شده است (بلاذری، 10/ 246-247). دیگر فرزندان او مسعود و ربیعه ــ كه وی سرانجام از اسلام به مسیحیت گروید (كلبی، همانجا) ــ مدتی از عوامل زیاد حكمران عراق بودند (برای تفصیل، نک‍ : بلاذری، 10/ 250-251). 

مآخذ

ابن اسحاق، محمد، السیر و المغازی، به كوشش سهیل زكار، دمشق، 1398ق/ 1978 م؛ ابن حبیب، محمد، المحبر، به كوشش ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد دكن، 1361 ق/ 1942 م؛ همو، المنمق، به كوشش خورشید احمد فارق، بیروت، 1405 ق/ 1985 م؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبرى، بیروت، دارصادر؛ ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، 1960 م؛ ابن‌هشام، عبدالملك، السیرة النبویة، به كوشش مصطفى سقا و دیگران، 1355 ق/ 1936 م؛ احمد بن حنبل، مسند، قاهره، 1313 ق؛ بغوی، حسین، معالم التنزیل، بیروت، دارالفكر؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج 1، به كوشش محمد حمیدالله، قاهره، 1959م، ج 10، به كوشش سهیل زكار و ریاض زركلی،1996م؛ زمخشری، محمود، الكشاف، بیروت، دارالكتاب العربی؛ طبری، تاریخ؛ كلبی، هشام، جمهرة النسب، به كوشش ناجی حسن، بیروت، 1407ق/ 1986م؛ واقدی، محمد، المغازی، به كوشش مارسدن جونز، لندن، 1966 م؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، دار صادر.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.